جدول جو
جدول جو

معنی چرا و چون - جستجوی لغت در جدول جو

چرا و چون
(چِوُ)
چون و چرا. استدلال خواستن. تعلیل طلبیدن. مناظره. بحث و تعلیل:
تو گرد چون و چرا گر همی نیاری گشت
چرا و چون ترا ما بجان خریداریم.
ناصرخسرو.
چرا و چون نرسد دردمند عاشق را
مگر مطاوعت دوست تا چه فرماید.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چند و چون
تصویر چند و چون
چگونگی، کیفیت، کم و کیف
فرهنگ فارسی عمید
(چِ کُ)
چرک آلوده بخون. چرک خون آلود که از زخم یا دمل آید. خون مخلوط با چرک
لغت نامه دهخدا
(چَ دُ)
کم و کیف.
- بی چند و چون، بی گفتگو.
- گذشته از چند و چون، مافوق کم و کیف:
ز هر چیز گنجی به پیش اندرون
شمارش گذر کرده از چند و چون.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از چند و چون
تصویر چند و چون
کم و کیف، بی گفتگو
فرهنگ لغت هوشیار
بگو مگو، اوضاع
فرهنگ گویش مازندرانی